۱۳۹۱ آبان ۷, یکشنبه

داستان راستان


حدود چهل سال پیش، (یا کمی قبل‌تر) در مجله‌ی توفیق (اولین مجله‌ی کارتون و فکاهی ایران – توضیحات بیشتر در ویکی‌پدیا) کاریکاتوری چاپ شد که فریدون فرخزاد رو در حال دویدن و عجله داشتن برای انجامِ کاری نشون می‌داد. یه نفر هم گوشه‌ی تصویر بود که از فرخزاد می‌پرسید، برای چی داری با این عجله می‌دوی؟ و فرخزاد پاسخ داده بود، فردا امتحان کون دادن دارم، اما هنوز لاشَم وا نکردم.
یه کارتون دیگه هم بوده که فرخزاد رو در حالی نشون می‌ده که با دست و بدنش جلوی باز شدن درِ خونه رو گرفته و هم‌زمان برای یک آقای سیبل‌کلفت و زمختی این ترانه‌ی معروف رو می‌خونه، تا تو مهمون منی درُ وا نمی‌کنم، مونس جونِ منی درُ وا نمی‌کنم، و الخ. (این یکی از ترانه‌هایِ ساخته‌ی فرخزاده.)


۱ نظر:

پسر تنهای خسته گفت...

داستان راستان :))
خیلی بامزه س، آفرین!