۱۳۹۰ اسفند ۲۰, شنبه

داستان راستان


آقای ایرانی می‌گفت، غدیری، معلم دبستان‌شون تو زمونِ شاه، وقتی رسید به فصل «اندازه‌گیری حجم استوانه»، همه‌شون رو به صف کرد تو حیاط مدرسه. یکی یکی فرستادشون تو چاهِ آب‌انبار، از توش لجن بکشن بیرون و هم‌زمان حجم‌اش رو هم حساب کنن. سه‌روزی طول کشید تا چاه تمیز شد، حجم‌اش رو هم گرفتن. 

هیچ نظری موجود نیست: